استادى براى شاگردش كه مىخواست از روى آب عبور كند، چيزى نوشت و شاگرد با آن نوشته از آب عبور مىكرد، يك وقت به نظرش رسيد كه نوشته را باز كند و ببيند كه اين طلسم چيست كه به او داده و به همراه دارد، باز كرد، ديد «بسم اللّه» است، بعد از آن ديگر نتوانست از روى آب عبور كند!
مرحوم وحيد بهبهانى در سنّ نود و هشت سالگى ـ زمانى كه نسيان بر ايشان عارض شده بود و در منزل به تدريس شرح لمعه مشغول بود و به عدّهى خاصّ و اندكى اجازه مىداد كه به محضرشان بروند و در درس شركت كنند ـ روزى به يكى از شاگردان اشاره كرد كه بماند. وقتى همه رفتند، به او فرمود: فلانجا زير فرش پول وجود دارد، آن را بردار و برو غسل جنابت كن.
و بعد از اين، با حالت جنابت در مجلس درس حاضر مشو! چنين كراماتى را از ساير علما هم نقل كردهاند، ولى ما مىگوييم: مستحبات و كرامات اگر نشد، طورى نيست؛ ولى بايد مواظب باشيم، با ضعف ايمانى كه ما داريم، آن چه را نبايد بكنيم، نكنيم!
نظرات شما عزیزان:
ادامه مطلب